اهمیت ایجاد و بهکارگیری استراتژی خردهفروشی برای فروشگاه های زنجیره ای
خرده فروش ها(فروشگاه های زنجیره ای) باید بر برنامه ریزی بلندمدت تمرکز کنند تا به صورت موثر از عهده شدت رشد رقابت خرده فروشی و نیز فوریت ایجاد شبکه های توزیع جدید، تکنولوژی ها، و جهانی سازی برآیند. استراتژی خرده فروشی نشان می دهد که خرده فروش(فروشگاه)، چگونه باید با محیط، مشتریان و رقبا تعامل داشته باشد. همان طور که روند تصمیم گیری مدیریت خرده فروشی نشان می دهد، استراتژی خرده فروشی، پلی است میان درک جهان خرده فروشی و مدیریت کالای تاکتیکی تر و عملیات های فروشگاهی که برای اداره مدیریت خرده فروشی انجام می شود.
استراتژی خردهفروشی، برنامهای کلی است که یک شرکت خردهفروشی را هدایت میکند و بر فعالیتهای کسب و کاری شرکت و پاسخ آن به عوامل بازار، مثل رقابت و اقتصاد تأثیر میگذارد. هر خردهفروشی، صرف نظر از اندازه و نوع؛ باید از این شش مرحله در برنامهریزی استراتژیک استفاده کند:
نوع کسب و کار را با توجه به طبقه کالا یا خدمات و جهتگیری خاص شرکت تعریف کند (مثل خدمات کامل یا «بدون اضافات»).
اهداف بلند مدت و کوتاه مدت برای فروش و سود، سهم بازار، تصویر و… را تعیین کند.
بازار مشتری را برای هدف براساس ویژگیهای آن (مثل جنسیت و سطح درآمد) و نیازها (مثل ترجیحات برند و محصول) تعیین کند.
یک برنامهی کلی و بلند مدت تهیه کند که جهت و مسیری کلی به شرکت و کارمندان آن دهد.
یک استراتژی یکپارچه را به اجرا دربیاورد که عواملی مثل محل فروشگاه، دستهبندی محصول، قیمتگذاری، تبلیغات و نمایش ها را برای رسیدن به اهداف خود با هم ترکیب کند.
عملکرد را به طور منظم ارزیابی کند و نقاط ضعف یا مسائل را اصلاح کند.
متاسفانه، هر خردهفروشی این مفهوم را درک نمیکند. برخی از آنها نسبت به نیازهای مشتری بیتفاوت هستند، برنامههای خطرناکی میریزند، قیمتهایی دارند که ارزش ارائه شده را منعکس نمیکند و اهداف روشنی ندارند. برخی از آنها پذیرای تغییر نیستند، یا اینکه کورکورانه استراتژیهایی را دنبال میکنند که از سوی رقبا تصویب شده است. برخی دیگر، بازخوردی از مشتریان دریافت نمیکنند؛ آنها به گزارشات تامین کننده یا روندهای فروش گذشتهی خود متکی میمانند.
خرده فروشان(یا به عبارتی فروشگاههای زنجیره ای) ، یک استراتژی سازگار دارند، قیمتهایی دارند که از نظر مشتریان «عادلانه و منصفانه» است؛ و برای رسیدن به اهداف هدفمند، خاص و قابل دستیابی کار میکنند.
یک خردهفروش در برنامه ریزی استراتژی خود، باید مطمئن شود که همهی عناصر استراتژیک بهموقع و به جا هستند. یک فروشگاه تخفیفی باید کالاهای زیادی در اختیار داشته باشد، یک فروشگاه فولسرویس باید پرسنل بهتری داشته باشد اما آنها نباید از نظر مشتریان، مغرور تصور شوند. خرده فروشان مختلف این درس را فرا نگرفتهاند، که چرا بعضی از رستورانها مشکلاتی دارند. یک چالش بزرگ برای خردهفروشان، ایجاد هیجان در مشتریان است چون بسیاری از مردم از خرید خسته شده یا زمان کمی برای این کار دارند.
پنج خطر بالقوه وجود دارد که در برنامه ریزی یک استراتژی خرده فروشی ارزشمدار باید از آنها اجتناب کرد:
برنامه ریزی ارزش فقط از دیدگاه قیمت. ارزش به دو عامل وابسته است: منافع و قیمتها. تمام شرکتهای تخفیفی مهم اکنون کارتهای اعتباری میپذیرند، چون خریداران خواهان خرید با آنها هستند.
فراهم سازی خدمات افزایندهی ارزش که مشتریان نمی خواهند و نخواهند پول بیشتری برای آن پرداخت کنند. ایکیا میداند که بیشتر مشتریانش تمایل دارند که برای صرفهجویی در پولشان، خودشان اثاثیه را مونتاژ کنند.
رقابت در بخش اشتباه ارزش/ قیمت: خردهفروشان محلی معمولاً رقابت زمانی سختی در بخش ارزانقیمت بازار دارند. آنها مزایای افزوده شده بهتری فراهم میآورند و تا اندازهای بیش از زنجیره ایهای بزرگ ارائه میکنند.
اعتقاد به اینکه عناصر افزوده شده بهتنهایی ارزش ایجاد میکند. بسیاری از خردهفروشان فکر میکنند که اگر آنها مزیتی ارائه دهند که رقبا آن مزیت را در اختیار ندارند، آنها اتوماتیک وار موفق میشوند. با این وجود، آنها نباید هرگز از اهمیت مزایای مورد انتظار غافل شوند. یک سالن سینما با پارکینگ محدود، مشکلاتی خواهد داشت حتی اگر اولین اکران فیلمها را داشته باشد.
ارائهی کمترین خدمات برای خدمات مشتریان. بیشتر شرکت ها میگویند و حتی معتقدند که، همیشه حق با مشتری است. با این وجود، آنها ممکن است با این فلسفه مخالف باشند مثلا، ترک خدمت زیاد فروشندهها نشان دهنده این موضوع است و یا پرداخت هزینه توسط مشتری برای کالاهای مرجوعی که باز شدهاند.
برای آگاهی از خدمات گروه توسعه خرده فروشی رستار در تدوین استراتژی خرده فروشی اینجا کلیک کنید.
جمع آوری و ترجمه: گروه توسعه خرده فروشی رستار(RRDG)
تاریخ: 97/09/22